کتاب خدمتکار

The housemaid ,2022

درباره کتاب خدمتکار

رمان خدمتکار داستانی هیجان انگیز , راز آلود و فوق العاده خواندنی است. موضوع کتاب درباره یک پزشک مغز و اعصاب است که به خاطر یک حادثه ناگوار , مجبور میشود به خانه ای برود که در آن یک خدمتکار جوان و زیبا زندگی میکند ولی خیلی زود متوجه میشود که این خدمتکار رازهای تاریک و خطرناکی دارد که امکان دارد زندگی او را به خطر بیندازد. 

بریده ای از کتاب

لذت متن

وقتی از این خانه بیرون میروم , دست بند به دستم است. تا وقتی فرصت داشتم باید فرار میکردم. حالا دیگر فرصتم از دست رفته است و نیروهای پلیس در خانه هستند و چیزی را که در طبقه بالاست کشف کرده اند. دیگر راه برگشتی نیست. تقریبا تا پنج دقیقه دیگر هم از حق و حقوقم آگاهم میکنند. نمی دانم چرا هنوز این کار را نکرده اند. شاید امیدوارند بتوانند حقه ای بزنند و چیزی را که نباید بر زبان بیاورم به آنها بگویم.

در این کار موفق باشید!

پلیسی که موهای مشکی با تارهایی خاکستری دارد روی کاناپه کنارم نشسته است و هیکل چهارشانه اش را روی کاناپه چرم ایتالیایی به رنگ کاراملی سوخته جابه جا میکند. از خودم می پرسم او چه مدل مبلی در خانه اش دارد. قطعا مثل این مبل هزینه پج رقمی برایش نداشته و احتمالا رنگ ضایعی مثل نارنجی دارد و پر است از موی حیوان خانگی اش و بیش از یک درز پاره شده هم دارد. تصور میکنم شاید به کاناپه خودش در خانه اش فکر میکند و آرزو میکند کاش او هم چنین کاناپه ای داشت. به احتمال قوی به جسد درون اتاق زیر شیروانی طبقه بالا فکر میکند.

مامور پلیس با لهجه کش دار نیویورکی اش میگوید " :خب , بیا یه بار دیگه مرور کنیم" اسمش را قبل گفته , اما یادم رفته است. ماموران پلیس باید اسمشن را روی برچسبی به رنگ قرمز روشن حک کنند و به سینه بزنند وگرنه در شرایط پر استرس چطور باید اسمشان را به یاد بیاورید؟ فکر میکنم کارآگاه است. "شما کی جنازه رو پیدا کردین؟" مکثی میکنم , با خودم فکر میکنم شاید الان زمان مناسبی برای درخواست وکیل است. قرار نیست خودشان وکیلی به من معرفی کنند؟ این دستورالعمل ها را فراموش کرده ام. جواب میدهم : "حدود یک ساعت پیش؟

"اصلا چرا اونجا رفتین؟"

لب هایم را روی هم فشار میدهم. "بهتون گفتم که یه صدایی شنیدم" "و...؟"

مامور پلیس به جلو متمایل میشود , چشمانش گرد شده اند و روی چانه اش ته ریش زبری دارد ؛ انگار امروز صبح بی خیال اصلاح ریش هایش شده , زبانش هم کمی از بین لب هایش بیرون زده است. من احمق نیستم , دقیقا میدانم که میخواهد چه بگویم. 

من کردم. من گناهکارم. من رو با خودتون ببرین.....

شما میتوانید این اثر را از فروشگاه کتاب مهربان تهیه کنید.