استارتاپ توسعه و شکست

این روزها با شنیدن کلمه  استارتاپ بدون لحظه ای فکر، ذهنمان به سمت سایت ها و اپلیکیشن هایی می رود که به دلیل به روز بودن تکنولوژی شان، بسیار مورد استقبال قرار گرفته اند.

اما خوب است بدانیم استارتاپ به هرنوع فعالیت و کسب و کار نوپا گفته می شود.

استارتاپ کسب و کاری است که با طرح خاص خود نیازهای بازار را که شامل کالا یا خدمت هستند برآورده می  کند.

در این مقاله می خواهیم به بررسی علل توسعه و شکست استارتاپ ها بپردازیم، چرا و به چه علت استارتاپ ها شکست می خورند ؟ یا توسعه پیدا می کنند؟

گام اول: چشم انداز

تا جایی که می توانید رویا پردازی کنید، فرقی ندارد شما مدیر، کارآفرین ، رهبر یا یک آدم خلاق باشید برای راه اندازی کسب و کار خودتان نیاز به یک چشم انداز دارید. چشم اندازی که ماهیت محصول را نوآورانه شرح دهد : آنچه یک محصول می تواند برای کاربران و مشتریان خود انجام دهد. یک چشم انداز عالی باعث می شود تا افراد ارزش محصول را تصور کنند.

هدف از ایجاد چشم انداز در اختیار داشتن راهی برای توسعه محصول است. اما حواستان را جمع کنید تا در این مسیر بی گدار به آب نزنید. چشم انداز بیانیه ای نیست که بخواهید در یک جلسه دو روزه به آن برسید. چشم انداز نوشته روی فنجان قهوه شما نیست که بگوید به رویاهای خود رسیدید.

چشم انداز شما باید انقدر ساده بیان شود تا افراد گروه بتوانند آن را درک و در مورد ان بحث کنند. لازم نیست تیتر یک روزنامه ها باشید، چیزی که نیاز دارید این است که تصویر ذهنی شما در آینده به واقعیت تبدیل شود.

گام دوم: چرخه عمر استارتاپ

چرخه عمر  استارتاپ  خود را تصور کنید همانند گذر عمر انسان، ابتدا با تاتی تاتی شروع می شود، جوانی همان اوج رشد کسب و کار شماست و مرگ پایان این بازی است.

اگر شانس با کسب و کارتان همراه باشد تمام غول های این بازی را شکست می دهید تا به انتهای بازی برسید.

در این مسیر مدال و جایزه های زیادی به دست می آوریم، موانع زیادی را پشت سر می گذاریم، با باید ها و نبایدهای زیادی دست و پنجه نرم می کنیم تا در پیری به انتها برسیم.

استارتاپ سازمانی موقت، در جستجوی الگوی کسب و کار قابل پیشرفت، تکرار پذیر و سود آور است.

اگر در این مسیر موفق باشد تبدیل به اسکیل آپ می شود، اما وقتی مدل کسب و کار به هردلیلی دچار مشکل شود و یا اعتبار خود را از دست دهد آن زمان است که فاجعه رخ می دهد.

به عنوان یک رهبر شاید شما با چندین الگوی کسب و کار در مراحل مختلف چرخه عمر خود  سروکار داشته باشید، این الگوهای کسب و کار همان فرزندان شما هستند که هرکدام راه و مسیر خود را دارند.

نویسنده این کتاب معتقد است ناآگاه بودن از مراحل چرخه عمر کسب وکار و اصول وابسته به آن می تواند دلیل اصلی شکست کسب و کار باشد .آگاه بودن از موقعیت یک کسب و کار یاری تان می کند پیش از آنکه با چالش مواجه شوید آن را پیش بینی کنید.

الگوی کسب و کار یک بده بستان اقتصادی میان افراد است، پس بازگشت به مرحله پیشین امکان پذیر است. به هیچ عنوان نباید استارتاپ را یک مرحله خاص تصور کنیم، بلکه هر الگوی کسب و کاری مرحله ای مختلف از چرخه عمر است که با توجه به شرایط قابل تغییر و  بازگشت به مرحله قبل، جهت تایید یا اصلاح هستند.

گام سوم: ایجاد پازل کسب و کار

اگر بخواهیم خودمانی بگوییم یکی از دلایل شکست  استارتاپ ها این است که چیزی در چنته ندارند. خیلی وقت ها بی تجربگی و نداشتن آمادگی مدیران است که دردساز می شود و نتیجه همیشه یکسان است، علی رغم تمام جایزه ها و کف زدن حضار، الگوی کسب و کار با شکست مواجه می شود.

استارتاپ های امروزی دیگر طرح های صد صفحه ای نمی نویسند، بلکه یک بوم مدل کسب و کار یا بوم ناب طراحی میکنند، اما باید بدانیم استراتژی کسب و کار فعالیتی بی حد و مرز است و الگوی کسب و کار باید همیشه زنده و در حال رشد و نمو باشد نه این که صرفا روی بوم باقی بماند.

سخت در اشتباهید اگر فکر میکنید بدون مشکل یا فرصت الگوی کسب و کار موفق می شود. هر قسمت از الگوی کسب و کار شما مانند تکه های پازلی است که می بایست در جای درست خود قرار گیرد.

با این فرض که شما رهبری خلاق یا کار آفرینی مشتاق هستید انتظار می رود تکه های چشم انداز الگوی کسب و کار خود را کنار هم چفت کرده و به تمامی مشکلات و فرصتها فکر کرده باشید.

تکه های پازل کسب و کار شما می تواند شامل بخش مشتریان، ارزش پیشنهادی، ساختار هزینه ، بهینه سازی درآمد و ... باشد.

تکه هایی از پازل را برگزینید که در شرایط حاضر و با چرخه عمر کسب و کارتان  ارتباط خوبی دارد.

گام چهارم: روند انجام تحقیقات پرسونا

آیا می دانید مشتریان هدف شما به دنبال چه چیزی هستند؟ و چه نیازهای اولیه ای دارند؟ برای این منظور لازم است از ساختمان خارج شوید و با آدم ها رو در رو صحبت کنید. در واقع شما باید با گفتگو، نظرسنجی ، مطالعه و مشاهده میدانی و موارد دیگر کمتر به راه حل خود تعصب داشته باشید و بر اساس نیاز مشتری راه حل خود را طراحی کنید. شناخت نیازها و خواسته های کاربران برای گرفتن تصمیمات بهتر ضروری است.پرسوناهای ناب داستانی دیدنی و قابل درک ارادئه می دهند که به شما کمک میکنند تا در تعیین استراتژی محصول ، طراحی و توسعه و جذب مشتری ها افراد مناسب را در نظر بگیرید.0

در واقع شما باید برای رسیدن به الگوی کسب و کار خود در ابتدای چند پرسونا طراحی کنید که بر اساس شخصیت دهی به پرسونا مشتری هدف خود را بهتر و بیشتر بشناسید.

سعی کنید  پرسونای شما ناب ، مختصر و مفید باشد تا تغییر آن در آینده آسان تر و کم دردسرتر باشد.