افزودن به فهرست علاقه‌مندی‌ها
اضافه به مقایسه0

کتاب مجموعه کتاب های سعادت

مرجع:
مولف
رندی گیج
ناشر
نسل نواندیش

کتاب مجموعه کتاب های سعادت اثر رندی گیج ترجمه سعید گل محمدی، نیلوفر مومن خانی، هاله عطری نشر نسل نواندیش منتشر شده است

ادامه مطلب
‎ریال2,999,000
Size chart
Women's clothing size
SizeXSSML
Euro 32/34 36 38 40
USA 0/2 4 6 8
Bust(in) 31-32 33 34 36
Bust(cm) 80.5-82.5 84.5 87 92
Waist(in) 24-25 26 27 29
Waist(cm) 62.5-64.5 66.5 69 74
Hips(in) 34-35 36 37 39
Hips(cm) 87.5-89.5 91.5 94 99
How To Measure Your Bust

With your arms relaxed at your sides, measure around the fullest part of your chest.

How To Measure Your Waist

Measure around the narrowest part of your natural waist, generally around the belly button. To ensure a comfortable fit, keep one finger between the measuring tape and your body.

نام تجاری:
توضیحات

سعادت شبیه پرنده است،

وقتی به‌سراغ ما می‌آید که آشیانه‌اش را آماده سازیم!

محمدالمغرب میلیونری اهل قاهره و فردی جوانمرد و بخشنده بود؛ او تمام اموال خود را به‌جز یک خانه مسکونی به مردم بخشید و برای امرار معاش مجبور شد کارهای سخت و پرمشقت انجام دهد. شبی به علت خستگی زیر یک درخت انجیر به خواب رفت. در خواب دید فردی به او نزدیک شد و گفت: «سعادت تو در اصفهان است و باید آنجا در جستجوی سعادت باشی.»

بامداد روز بعد از خواب بیدار شد و سفر طولانی خود را آغاز کرد. وی از بیابان‌ها، دریا و رودخانه‌ها عبور کرد، با راهزن‌ها و حیوانات وحشی مواجه شد و سرانجام وارد اصفهان شد.

محمدالمغرب در یک مسجد اقامت گزید که کنارش یک ساختمان مسکونی قرار داشت. از قضا نیمه‌شب راهزنان از راه مسجد داخل ساختمان مسکونی شدند. با صدای آنان صاحب‌خانه از خواب بیدار شد و کمک طلبید. همسایگانش نیز از موضوع آگاه شدند. نگهبانان به‌سرعت به محل آمدند؛ اما راهزنان از راه بام خانه فرار کرده بودند. رئیس نگهبانان گمان کرد شاید راهزن‌ها در مسجد پنهان شده باشند، ازاین‌رو به سربازان دستور داد مسجد را محاصره و جستجو کنند و درنهایت مسافر قاهره را دستگیر کردند. مرد بدبخت بسیار شلاق خورد و به سبب ضربات شدید شلاق بیهوش شد و دو روز بعد به هوش آمد. رئیس نگهبانان در بازجویی از او پرسید: «تو که هستی و از کجا آمده‌ای؟»

مغرب پاسخ داد: «محمدالمغرب هستم و از شهر معروف قاهره آمده‌ام.»

بازپرس پرسید: «برای چه به اینجا آمده‌ای؟»

مغرب گفت: «کسی در خواب به من گفت به اصفهان برو که سعادت تو در آنجاست. پس از ورود به این شهر متوجه شدم سعادت من فقط بازداشت و ضرب و جرح از سوی تو بوده است!»

بازپرس خندید و گفت: «چه آدم زودباور و نادانی هستی! من سه‌بار در خواب دیدم که در قاهره خانه‌ای دارم و پشت خانه یک درخت انجیر است و بعد از درخت چشمه‌ای وجود دارد و در زیر چشمه، گنجی مدفون است؛ اما خواب را باور نکردم. تو چقدر ساده‌لوح هستی که برای یافتن سعادت به اینجا آمده‌ای و بازحمت زیاد وارد شهر ما شدی! اما دیگر نمی‌توانی در اصفهان بمانی. چند سکه بردار و به خانه‌ات برگرد.»

مغرب پول را برداشت و به قاهره برگشت. او از زیر چشمۀ باغ خود، همان مکانی که بازپرس در خواب دیده بود، گنجی یافت و پاداش خوبی‌ها و نیکی‌های خود را به این شکل از خداوند دریافت کرد.

اگر صد سال سالک چون فلک گِرد جهان گردد

نگردد تا به گرد خود، نمی‌گردد جهان‌دیده

صائب تبریزی

سعادت چیست؟

فیلسوف بزرگ آرتور شوپنهاور در تفسیری از سعادت، تقسیم‌بندی جالبی دارد و می‌گوید: سعادت ما منوط به سه چیز است:

آنچه داریم؛ ثروت، املاک، لوازم و تجهیزات مادی

آنچه در دنیا نمایش می‌دهیم؛ شهرت، مقام، عنوان و آثار اجتماعی آن

آنچه هستیم؛ درون‌مایه‌های فطری، طبیعی، زاینده و بالندۀ وجود خود

او می‌گوید غالب اشخاص سعادت را در مقوله‌های اول و دوم (منابع خارجی) می‌بینند؛ اما این عقیدۀ سخیف و سبکی است، زیرا سعادت واقعی انسان در آنچه که دارد (اموال و املاک خارجی) و آنچه نمایش می‌دهد (شهرت و مقام و جاه) نیست، بلکه در چیزی است که «هست» (ذخایر وجودی و صفات باطنی در قالب تحقق تمامیت شخصیت).

به همین سبب است که سعادت فرایند درونی و اکتشافی است و چیزی نیست که از بیرون اختراع شود یا توسط امکانات فیزیکی مفرح پدید ‌آید.

بهقولتولستوی: «زندگی با تغییر صورت‌های خارجی تغییر نمی‌‌کند، بلکه فقط با کار باطنی هر فرد روی خودش تغییر می‌‌کند.»

ما زمانی سعادت واقعی و خوشبختی درونی را حس می‌کنیم که دوست‌داشتن دیگران را بر «محبوب بودن» خود ترجیح بدهیم. به عبارت دیگر، ما بیش از آنکه به محبوب‌بودن خود نزد دیگران نیاز داشته باشیم، به دوست‌داشتن دیگران نیازمندیم. انسان آزاده و وارسته بیش از آنکه در پی شادی خویش باشد نگران سعادت دیگران است. او نیک‌بختی خود را محصول نیک‌بخت‌شدن دیگران می‌داند.

«انسان‌های سعادتمند» که «کودک‌وار» زندگی را «تجربه» می‌کنند، شادی و خوشی را نه در انگاره‌ها و زرق‌وبرق‌های خارج که در انگاشت‌های درونی و زینت‌های فطری خلق می‌کنند. به همین سبب ثروت آن‌ها نه در بیرون که در درون است و حتی شهرت آن‌ها نه در اقوال و افکار دیگران، که در احوال درون است.

انسان سعادتمند گمنام است؛ گمنامی او آزادکنندۀ روحش از دام انتظارات و توقعات دیگران است. گمنامی و آزادگی او را غنا می‌بخشند، زیرا شهرت آدمی را در چرخۀ «مقبول‌نمایی» و «حفظ موقعیت» نگه می‌دارد و مانع آزادی فکر و تنوع عمل او می‌شود. به تعبیر جولیا کامرون که با بیانی ژرف می‌گوید:

شهرت تخدیرکننده‌ای معنوی است. معمولاً محصول فرعی کار هنری ماست، ولی مانند زباله‌های اتمی می‌تواند محصول فرعی بسیار خطرناکی باشد. شهرت ـ آرزوی حصول و آرزوی حفظ آن ـ می‌تواند عارضۀ «چطور به نظر برسم» ایجاد کند. آنگاه سؤال شخصی این نیست که کارم چگونه است؟ سؤال این است که «کارم از دیدگاه دیگران چگونه است؟»

به عبارت دیگر، شهرت و حفظ آن بخش عظیمی از انرژی ما را به خود مشغول می‌دارد و مانع ظهور سیال و روان انرژی ذهن و اندیشه می‌شود. شهرت، خلاقیت را می‌کُشد و نیروی آفرینندگی، جوشندگی و خودانگیختگی را از آدمی می‌گیرد.

کسی که در دام شهرت گیر کرده است در یک انقباض دائمی گرفتار آمده و همیشه حالت دفاعی دارد تا مبادا از درجۀ مقبولیت و محبوبیتش کم شود. به همین سبب او دیگر نمی‌تواند زندگی روان و ساده‌ای داشته باشد. او دیگر خودش نیست؛ او همیشه در زندان «حفظِ خود» و نقاب «نقشِ خود» به نقاشی و رنگ‌آمیزی بیرونی مشغول است بدون اینکه تجربۀ فردیت و استقلال خویش را حس کند.

انسان سعادتمند رقابت نمی‌‌کند. خود را با دیگری و دیگران مقایسه نمی‌‌کند. عظمت و برتری او نه در برتری از دیگران، بلکه در نزدیکی با طبیعت و فردیت خویش است، زیرا در مرام و سلوک زندگی ساده و بی‌ریای این افراد، بلوغ و پختگیِ افراد نه در رشد «طولی» که در بالندگی «عمقی» و «درونی» آن‌هاست. در این دیدگاه خودشکوفایی تمامیت ‌بخشیدن به خود است نه برترآمدن از دیگران. در اینجا خودشکوفایی عمقِ «بودن» است نه طول «شدن!.» تحقق فردیّت است نه تراکم شخصیت! انسان در فردیت «تمایزیافته»، «خالص یگانه» و «منحصربه‌فرد» است؛ اما در شخصیت نقش‌یافتگی، شهرت، مقبولیت اجتماعی، تقلید و هم‌نوایی جای خودیافتگی و یگانگی را می‌گیرد. در فردیت «رقابت» جای خود را به «رفاقت» می‌دهد، زیرا در رقابت انرژی آدمی صرف مبارزه با دیگران و چگونگی فائق‌آمدن بر آن‌ها می‌شود؛ اما در رفاقت ذهن و روان آدمی از این انرژی فرساینده آزاد می‌شود و به‌جای «هم‌ستیزی»، «هم‌گرایی» توسعه می‌یابد.

اثری که پیش روی شماست ترجمه پنج جلد از آثار بی‌نظیر نویسنده ژرف‌نگر و فهیم، رندی گیج است که نگارنده در طی سال‌ها مطالعه و تحقیق در دنیای شگفت‌انگیز موفقیت با آن‌ها آشنا شده است؛ با این امید که این مجموعه بتواند همان‌طورکه برای خود نگارنده مفید بوده است، برای خوانندگان آن نیز قابل استفاده و اثرگذار باشد و شما نیز بتوانید در مقاطع مختلف زندگی از خرد و پیام‌های نهفته در آن برای ساختن یک زندگی خوب، موفق و توأم با شادی سود ببرید؛ اما فراموش نکنیم که دانستن صرف کافی نیست، باید به آنچه می‌آموزیم، متعهد باشیم و آن‌ها را در زندگی روزمره‌ خود در عمل پیاده کنیم.

ادامه مطلبShow less
جزئیات محصول
نسل نواندیش-گل محمدی

مشخصات

موضوع
انگیزشی و موفقیت
مولف
رندی گیج
ناشر
نسل نواندیش
مترجم
سعید گل محمدی، نیلوفر مومن خانی، هاله عطری
شابک
978-964-236-846-4
تعداد صفحات
336
قطع کتاب
رقعی
نوع جلد
شومیز
سال چاپ
1400
نوبت چاپ
4
نظرات
بدون نظر

نظر دهید

  • ارزش خرید:
  • کیفیت کالا:
این کالا را با استفاده از کلمات کوتاه و ساده توضیح دهید.
نظرات (0)
تاکنون هیچ نقدی از طرف کاربران نوشته نشده.

سایر ویژگی‌ها

موضوع
انگیزشی و موفقیت
مولف
رندی گیج
ناشر
نسل نواندیش
مترجم
سعید گل محمدی، نیلوفر مومن خانی، هاله عطری
شابک
978-964-236-846-4
تعداد صفحات
336
قطع کتاب
رقعی
نوع جلد
شومیز
سال چاپ
1400
نوبت چاپ
4
محصولات مرتبط

فهرست

جستجوی پیشرفته

جستجو

مشاهده همه محصولات
محصولی پیدا نشد

یک حساب کاربری رایگان برای استفاده از لیست علاقه مندی ها ایجاد کنید.

ثبت نام / ورود