افزودن به فهرست علاقه‌مندی‌ها
اضافه به مقایسه0

کتاب فرهنگ و جامعه

مرجع:
دسته بندی: علوم اجتماعی
مولف
ریموند ویلیامز
ناشر
نگاه

اصل سازمان بخش فرهنگ و جامعه به گفتۀ ویلیامز، از کشف این نکته آغاز می شود که مفهوم فرهنگ و چه بسا واژۀ فرهنگ در کاربردها و معناهای مدرن خود، در دوره ای از تاریخ بشر سر بر آورد که به عصر انقلاب صنعتی و پیامدهای دوران ساز آن مشهور است.

ادامه مطلب
‎ریال1,800,000
Size chart
Women's clothing size
SizeXSSML
Euro 32/34 36 38 40
USA 0/2 4 6 8
Bust(in) 31-32 33 34 36
Bust(cm) 80.5-82.5 84.5 87 92
Waist(in) 24-25 26 27 29
Waist(cm) 62.5-64.5 66.5 69 74
Hips(in) 34-35 36 37 39
Hips(cm) 87.5-89.5 91.5 94 99
How To Measure Your Bust

With your arms relaxed at your sides, measure around the fullest part of your chest.

How To Measure Your Waist

Measure around the narrowest part of your natural waist, generally around the belly button. To ensure a comfortable fit, keep one finger between the measuring tape and your body.

نام تجاری:
توضیحات

این کتاب کوششی است گسترده برای پرداختن جامع به سیر تحول مفهوم فرهنگ و ادبیات، ارتباط آنبا جامعه و نیز اهمیت اجتماعی، زنده و پویای فرهنگ در جهان عصر ما.

در آغاز این کتاب می خوانیم :

یادداشت مترجمان

کتاب، به یک مفهوم، تاریخ تطوّر و سیر تحوّل مفهوم «فرهنگ» است از نخستین سال‏های پرتب‏ و تاب انقلاب صنعتی و طوفان درهم‏پیچنده‏ای که این انقلاب در زندگی بشر پدید آورد تا به امروز و آن‏چه اکنون بر انسان دوران مدرن می‏گذرد. تا پیش از دوره‏ی مورد بحثِ ویلیامز (1950-1780) واژه‏ی «فرهنگ» اساساً به این منظور به کار می‏رفت تا هنر و ادبیات و حوزه‏های محدود و کم‏دامنه‏ی مربوط به آن‏ها را وصف کند، امّا پس از انقلاب صنعتی و با آغازِ کار اندیشه‏ورانی چون کولریج و بِرْک، «فرهنگ»، مطابق اصطلاح ویلیامز، «به کلّ شیوه‏ی زندگی» اطلاق شد. بی‏جهت نیست که تری ایگلتون عنوان کتاب ویلیامز، فرهنگ و جامعه، را یادآورِ دو مفهوم ’گزلشافت ‘(=جماعت، اجتماعِ در همْ برهم آدمیان) و ’گماین‏شافت‘ (= هیئت جامعه‏ی دارای نهادها، دولت ملّی، قراردادهای اجتماعی، قوانین، به تفکیک از قواعد عرفی، و …) می‏داند. امّا آن‏چه خود ویلیامز بدان باور دارد نه ملّت (به معنای بحت و بسیطی که تا کنون داشته است) بلکه جامعگی و تمامت جامعه است. به ویژه که «جامعه‏ی ارگانیک»، جامعه‏ای که در مدّنظر ویلیامز است، چیزی است به مراتب بیش از نظمی جامعه‏‏وار (که عناصر آن به اجبار در کنار هم قرار گرفته‏اند و گسل‏ها و شکاف‏های طبقاتی مانع اصلی جامعگی آن است) یا نظامی صرفاً اجتماعی، بلکه دقیقاً جامعه‏ای همگن و به تعبیری «ملّی» است، جامعه به مثابه ملّت به معنای ارگانیک کلمه.

ویلیامز گذشته از این‏که نشان می‏دهد تحوّل مفهوم فرهنگ چه‏گونه در پیوند تنگاتنگ با تغییر و دگرگونی در زندگی مردم رخ می‏دهد، با دنبال کردنِ ردّ ریشه‏شناختیِ واژه‏ی «فرهنگ»، که بر کِشت ‏و ورز و پرورش و پرستاری و مراقبت و تیمار و مانند آن دلالت دارد، بنیادهای ایدئولوژیکی این واژه را گام به گام آشکار می‏سازد- به این معنی که معنای دگرگون‏شونده‏ی یک کلمه را می‏توان با جنبش‏های اجتماعی و فکریِ در حال دگرگونی و بنیادهای مادّی پیوند داد. در نظر ویلیامز، از یک سو، مفهوم فرهنگ واکنشی کلّی است به تغییری کلّی در شرایط زندگی مشترک ما- در عین حال که از دید او  لفظ و مفهوم «واکنش» کم سنجیده‏تر و کم آگاهانه‏تر از «پاسخ» است که هم آگاهانه‏تر و سنجیده‏تر است و هم حاکی از گونه‏ای عاملیّت و تکاپوی انسانی. از سوی دیگر، از آن‏جا که فرهنگ همیشه سیاسی است، دگرگونی‏های اجتماعی، که جرقه‏ی آغازین این فرایندهای سیاسی را می‏زنند، در کردارها و رفتارهای فرهنگی بازتاب می‏یابند. از همین روست که ویلیامز در کتاب حاضر به پی‏گرفتن ردّ دگرگونی اجتماعی، به ویژه پس از تحوّل بنیادی و دوران‏ساز انقلاب صنعتی، از طریق نوشته‏های ویلیام بلیک، ادموند بِرْک، ویلیام وردزورث، چارلز دیکنز، دی. ایچ. لارنس و جورج اورول می‏پردازد. در عین حال، گرچه ویلیامز مارکسیست است و در همه‏ی این تحوّلات در پرتوِ نظریه‏ی طبقه‏بنیاد مارکس می‏نگرد، از معادله‏ی زیربنا-روبنا و خصیصه‏ی ناگزیر سلسله مراتبیِ فروتری و برتری این مفهوم، که گاه نزد برخی کسان تا حدّ ابتذال ساده می‏شود، فراتر می‏رود و به جای آن اصطلاح «ماتریالیسم فرهنگی» را به کار می‏برد، و با این تعریف که: اَعمال و کردارهای فرهنگی به هر مقصود و هدفی هم که به کار آیند، وسایل تولیدشان همیشه و در همه حال مادّی است. افزون بر آن، اگر ویلیامز نخستین کسی نباشد که زیرآبِ دوشاخگی نخبه‏گرایانه‏ی «هنر والا» و «هنر عامّه‏پسند» را زده است، بی‏گمان از نخستین کسانی است که بنیاد این دوگانگیِ طبقاتی را در نقد، اعم از نقد ادبی، یا نقد هنری یا نقد فرهنگی، سست و سپس ویران کرده است. راست این است که تأکید ویلیامز همواره بر «فرهنگ عادی» بود و از این رو، دلبستگی‏اش به تجربه‏ی روزمره‏ی مردم «عادی» او را به کوشش برای کاوش در راه و روش‏های گسترش دامنه‏ی نقد به عرصه‏ی سینما، تلویزیون و سرگرمی‏های توده‏گیر و توده‏پسند کشاند. ویلیامز در مقاله‏ای با عنوان «فرهنگ عادی است» با تأکید بر این که ’فرهنگ عادی است، در هر جامعه‏ای و در هر ذهنی‘ موجود است، اشتغال ذهنی خود را با فرهنگ زیسته، با فرهنگ روزمره و عادی، نمایان می‏سازد و همین فضای فکری است که به سراسر آثار او جان می‏بخشد. ویلیامز معتقد بود که گرچه طبقه‏ی کارگر جین آستین یا جان میلتن از بطن خود بیرون نداده است ولی فرهنگی را پرورش داد که یکهّ و پابرجاست. دستاورد فرهنگیِ واقعیِ طبقه‏ی کارگر، جنبش کارگری و حزب کارگری و پابندی به تشکل صنفی، هم‏بستگی و دفاع از منافع مشترک است، یعنی جلوه‏های تابناک ایده یا روحیه‏ای همکارانه، انسانی و همبسته در نقطه‏ی مقابل روحیه‏ی اندیویدوآلیستی (فردگرایانه‏ی) رقابتی طبقه‏ی متوسط در خشن‏ترین شکل آن. چنان که گذشت، در نظر ویلیامز، فرهنگ هم به معنای ’کلّ شیوه‏ی زندگی‘ است (فرهنگ به معنای انسان‏شناختی آن، مرادف زندگی روزمره) و هم به معنای صورت‏های گوناگون دلالت (رمان‏ها، فیلم‏ها، ولی هم‏چنین آگهی‏های بازرگانی، تلویزیون و مانند آن) که درون جامعه در هر لحظه و در همه حال در گردش است. بدین‏گونه، معارضه‏ی اصلی در بررسی فرهنگ این است که  باید دریافت چه‏گونه این دو معنای فرهنگ با یک‏دیگر هم‏زیستی دارند. در جامعه‏ای که از متن‏های توده‏گیر اشباع شده است، جدایی میان این دو مفهوم از فرهنگْ نشدنی است. با این همه، ویلیامز کاملاً بر این امر آگاهی دارد که ساده‏سازیِ محض است اگر تجربه‏ی فرهنگی را به آن معناهایی فروکاهیم که بیشتر از همه مرئی و آشکار‏اند (برای نمونه، همه‏ی آن‏چه در مجله‏ها، تلویزیون، اینترنت و شبکه‏های اجتماعی به آن برمی‏خوریم). از این‏رو، جست‏و‏جوی فرهنگ دستخوش کاستی مزمن و چاره‏ناپذیر است اگر به لایه‏های پنهان اما معناداری نپردازد که طیّ قرون و اعصار به عمد از چشم‏ها پنهان مانده است.

تأکید ویلیامز بر فرهنگِ «عادی» چنان است که حتی یکی از نوآوری‏های بزرگ خود، مفهوم ’ساختار احساس‘ را، هم وسیله‏ای برای درک «روح زمانه» و پاسخ عاطفی هنرمند، و هم حساسیّت یگانه‏ی هنرمند به کلّ شیوه‏ی زندگی می‏داند و وجه تمایز ساختار احساس هر دوره را ناشی از روح هر عصر می‏شمارد. ساختار احساس چکیده‏ی تمایزبخش هر عصر از عصر دیگر است. به سخن ویلیامز، ساختار احساس چون هوایی است که هر عصر در آن دم می‏زند، آتمسفری است که در آن غوطه می‏زنیم و کار هنر و ادبیات بزرگ ثبت این حال‏وهوای تکرارناپذیر است. ساختار احساس فراتر از پسند، سلیقه و پرورش و «حساسیّت» است. اتصال ساختار (که به سخن خود ویلیامز هم‏چون یک عمارت علی‏الاصول امری ثابت و ساکن می نماید) و احساس (که همواره در سیلان و غلیان است) به او این امکان را داد تا درکی از سازمانی گریزپا- و با این همه قابل کشف- را به کار گیرد که به فراتر از جنبه‏های صرفاً شخصی احساس گذر کند، و تجربه‏های اجتماعی، ایده‏ها، اندیشه‏ها و احساس‏های خاص یک عصر را دربرگیرد و آن تصوّری از ساختار احساس است به مثابه‏ی شکل پویای هر ساخت و سامانه و نظامی. بدین‏گونه، پُر بی‏راه نیست اگر ریموند ویلیامز را مبدع اصلی رشته‏ای بدانیم که اکنون به فرهنگ‏شناسی (یا «مطالعات فرهنگی») شهرت دارد ولی خود او ترجیح می‏داد به جای آن اصطلاح ماتریالیسم فرهنگی را به کار ببرد. ماتریالیسم فرهنگی رویکردی فرهنگی است که می‏کوشد عمل فرهنگی را در بطن و متن اقلام زیر قرار دهد: ساختارهای نهادی (صنعت سینما، صنعت نشر و مانند آن)، شکل‏ها و فُرم‏ها و الزامات و محدودیت‏های آن‏ها (مانند رمان غربی به منزله‏ی یک فُرم ادبی، سنّت حماسه‏سرایی شفاهی هند، رمان رئالیسم جادویی امریکای لاتین)، شیوه‏های تولید (چاپ، چاپ دیجیتالی رسانه‏های توده‏گیر)، سازمان، سازمان‏بندی و ساز و کارهای انتظام‏بخش (نظارت قضایی بر حقوق کپی‏رایت، ثبت مالکیت معنوی، آفرینش‏های ادبی و هنری، ابداعات و اختراعات) و بازتولید (حراج‏ها، نمایشگاه‏ها، سانسور، پخش و انتشار از طریق اقتباس یا برداشت آزاد از آثار). ویلیامز با طرد مفهوم سنّتیِ «زیربنا» به عنوان مفهومی خشک و متصلّب، بر آن است که زیربنای اقتصادی یک فرایند است نه یک وضع یا حالت یا ابژه‏ی ایستا و ساکن. زیربنا باید نه تنها شامل صنعت، که تولید می‏کند، بلکه شامل کار انسانی، که بازتولید می‏کند باشد: به عبارت دیگر، کلّ قلمروِ اَعمال اجتماعی. از این‏جاست که مفهوم او از ماتریالیسم فرهنگی در بردارنده‏ی تحلیل دقیق ارتباط میان جنبه‏های اقتصادی، سیاسی، و فرهنگی است. به همین سبب نیز هست که ویلیامز مفهوم مهمّ و اساسی تعیین‏کنندگی «چند علّتی» را از لویی آلتوسر به وام می‏گیرد. تعریف ویلیامز از «چند علّتی» عبارت از چیز یا چیزهایی است که ممکن است به لحاظ فردی تجربه و آزموده شوند ولی همواره اَعمالی اجتماعی‏‏اند، در واقع خود عبارت از شکل‏بندی اجتماعی خاصّی‏اند. مفهوم ماتریالیسم فرهنگی از هنگامی که ویلیامز آن را به کار برد، رواج عامّ یافته است.

ریموند هنری ویلیامز، نظریه‏پرداز و فعال فرهنگی و سیاسی، منتقد، رمان‏نویس و دانشگاهیِ نام‏آور انگلیسی در 31 اوت 1921 در ویلز به دنیا آمد. پدرش کارگر راه‏آهن و فعال پی‏گیر اتحادیه‏ی کارگری بود و ویلیامز در سراسر عمر همواره بر خاستگاه طبقه‏ی کارگری خود  و مشقّت‏ها، تبعیض‏ها و محرومیّت‏هایی که در دوران کودکی و نوجوانی خود کشیده بود تأکید می‏کرد. در دهکده‏ی محل تولدش به مدرسه رفت و سپس به دانشگاه کیمبریج راه یافت. در جوانی به حزب کمونیست بریتانیا پیوست و چند سال بعد از آن جدا شد. پس از بازگشت از جبهه‏های جنگ جهانی  دوّم، در دهه‏های 1950 تا 1970 در دانشگاه آکسفورد به عنوان استاد آموزش بزرگ‏سالان به تدریس پرداخت. بدین ترتیب کم‏وبیش از طعمه‏ی «مکارتیسم» زودهنگام در بریتانیا، که چند تن از همکاران‏اش را سخت گرفتار کرد، جان به‏در برد.

پس از انتشار فرهنگ و جامعه که در محافل فرهنگی و سیاسی دنیای انگلیسی زبان کتابی «مخالف‏خوان» تلقی شد که پی‏آمدهای ضدّ مدرن و اقتدارطلب اثر بزرگ و تأثیرگذار اف. آر. لی‏وِس منتقد نام‏آور انگلیسی، سنّت بزرگ، را به هماوردی می‏طلبید و با اقبال گسترده روبه‏رو شد، کتاب انقلاب طولانی (1961) را منتشر کرد که در حکم تکمیل و تتمیم فرهنگ و جامعه بود و مفاهیم اساسی آن را بیش از پیش بسط و گسترش می‏داد. ویلیامز خود می‏گوید که ناشر هنگام انتشار فرهنگ و جامعه از او درخواست کرده بود که در پایان کتاب بخشی در توضیح و تبیین واژگان و مفاهیم تازه و بدیع کتاب بپردازد. حاصل کار ویلیامز از این پی‏جویی در ریشه‏شناسی واژه‏ها و مفهوم‏ها در کتاب جداگانه‏ای منتشر شد با عنوان کلید واژه‏ها (1976) که مترجمان کتاب حاضر به زودی برگردان فارسی آن را در دسترس خوانندگان علاقه‏مند قرار خواهند داد. از دیگر آثار ویلیامز به این اقلام می‏توان اشاره کرد: بیانیه‏ی روز اول ماه مه (با همکاری دیگران، 1968)، تلویزیون، تکنولوژی و فُرم فرهنگی (1979)، فرهنگ (1981)، به‏سوی سال 2000 (1983)، دیدگاه ریموند ویلیامز درباره‏ی تلویزیون (1989)، مارکسیسم و ادبیّات (1977)، سیاست‏شناسی و ادبیّات (1979)، مسایلی در باب ماتریالیسم و فرهنگ (1980)، تراژدی مدرن (1965)، ارتباطات (1962)، درام از ایبسن تا الیوت (1968)، درام در اجرا (1954)، اورول (1971، با پیش‏گفتاری تازه 1984)، رمان انگلیسی از دیکنز تا لارنس (1970)، روستا و شهر (1973)، سرچشمه‏های امید (1989)، سیاست‏شناسی مدرنیسم (1989) و چند رمان ازجمله روستای مرزی (1960) و نسل دوم (1964) و بسیاری کتاب‏ها و مقاله‏ها و جستارهای دیگر. ویلیامز جز در یک دوره‏ی کوتاه در سراسر عمر فعال بود و در یکی دو دهه‏ی آخر زندگی سخت به مسایل مربوط به زنان و محیط زیست علاقه‏مند شد و در کارزارهای ضدّ جنگ شرکت فعالانه داشت. ریموند ویلیامز در 1988 درگذشت.

خواننده‏ی علاقه‏مند به پی‏گیری ردِّ مباحث و گفت‏و‏گوهای مربوط به حوزه‏ی فرهنگ و جامعه در جهان انگلیسی زبان می‏تواند به یگانه کتاب موجود در زبان فارسی در این زمینه، منتقدان فرهنگ، از مثیو آرنولد تا ریموند ویلیامز، نوشته‏ی لزلی جانسون و ترجمه‏ی ضیاء موحد رجوع کند که روی هم رفته تاریخچه‏ی مبسوط و دقیقی از این بحث‏ها به دست می‏دهد.

بازمی‏ماند یادآوری این نکته که همه‏ پانوشت‏ها از مترجمان است مگر آن‏که خلاف آن تصریح شده باشد و یادداشت‏ها و ارجاعات نویسنده در پایان کتاب در بخش «پی‏نوشت‏ها» آمده است. افزوده‏های مترجمان میان دو قلاب ]  [قرار دارد.

ادامه مطلبShow less
جزئیات محصول
نگاه-بیگی

مشخصات

موضوع
علوم اجتماعی
مولف
ریموند ویلیامز
ناشر
نگاه
مترجم
علی اکبر معصوم بیگی، نسترن موسوی
شابک
978-600-376-428-6
تعداد صفحات
574
قطع کتاب
رقعی
نوع جلد
شومیز
سال چاپ
1400
نوبت چاپ
4
نظرات
بدون نظر

نظر دهید

  • ارزش خرید:
  • کیفیت کالا:
این کالا را با استفاده از کلمات کوتاه و ساده توضیح دهید.
نظرات (0)
تاکنون هیچ نقدی از طرف کاربران نوشته نشده.

سایر ویژگی‌ها

موضوع
علوم اجتماعی
مولف
ریموند ویلیامز
ناشر
نگاه
مترجم
علی اکبر معصوم بیگی، نسترن موسوی
شابک
978-600-376-428-6
تعداد صفحات
574
قطع کتاب
رقعی
نوع جلد
شومیز
سال چاپ
1400
نوبت چاپ
4
محصولات مرتبط

فهرست

جستجوی پیشرفته

جستجو

مشاهده همه محصولات
محصولی پیدا نشد

یک حساب کاربری رایگان برای استفاده از لیست علاقه مندی ها ایجاد کنید.

ثبت نام / ورود