کتاب 48 قانون قدرت

کتاب «48 قانون قدرت» راهنمایی عملی برای همه افرادی است که تشنه‌ی قدرت‌اند؛ می‌خواهند قدرت را ببینند، داشته باشند و در برابرش مسلح شوند. قوانین این کتابِ قدرتمند، چکیده‌ای از تاریخ سه‌هزارساله‌ی قدرت هستند که از استراتژیست‌ها و چهره‌های تاریخی، مثل نیکولو ماکیاوللی، سان تزو، کارل وون کلوزویتز، ملکه الیزابت اول، هنری کسینجر و پی. تی. بارنام گرفته شده‌اند. هر قانون فصلی مجزا دارد که با «سرپیچی» و «پیروی از آن قانون» و «استثنا» تکمیل می‌شود. «چهل‌و‌هشت قانون قدرت» کتابی پرفروش در عرصه‌ی بین‌المللی است که تنها در آمریکا بیش از یک میلیون نسخه از آن به‌فروش رسیده است.

وقتی پای قدرت به میان می‌آید، گاهی قانون جنگل می‌شود؛ اگر گرگ نباشی، گرگ‌ها تو را خواهند خورد. این یک اصل نیست، قانونی نانوشته است کهگاه خواسته یا ناخواسته جوهره‌ی اصلی ارتباطات، به خصوص در وادی سیاست و حکومت‌داری می‌شود. البته این بدان معنا نیست که جامعه به جنگل تبدیل شود. همه گرگی شویم.

وقتی می‌خواهید با حرف‌هایتان دیگران را تحت تاثیر قرار دهید، هر اندازه بیشتر بگویید، معمولی‌تر به نظر می‌رسید و کنترل بر سخنان خود دارید. اما حرف‌های مبهم، بی‌پایان و رمزآلود حتی درباره‌ی موضوعی پیش پاافتاده،‌آن را موضوعی اصیل و نو نشان می دهد. افراد قدرتمند با کم‌گویی بر دیگران تاثیر می‌گذارند. زیاده گویی،‌بیان حرف‌های احمقانه را به دنبال دارد.

از دیدگاه برخی، بازی‌های همیشگی قدرت، بدون توجه به غیر‌مستقیم بودنشان، شیطانی، غیراجتماعی، بازمانده‌ی گذشته هستند. نداشتن قدرت و کنترل بر افراد و رویدادها تحمل‌ناپذیر است، زیرا حس ناتوانی برای ما عذاب‌آور است. کسی خواهان قدرت کم نیست، همه بیشترین را می‌خواهند. در دنیای امروز، تشنه‌ی قدرت بودن خطرناک است. با قدرت می‌توانید دست به همه کاری بزنید. پس باید به دقت عمل کنیم و انسانی سادهو شایسته ظاهر شویم. در عین سازگاری، زرنگ باشیم و درعین مردمی بودن مزدور.